آخرین عناوین

شنبه 20 مهر 1398-23:20 کد خبر:69415

اتفاقی که چهره دنیا را بلعید:

این دختربچه از آینه وحشت دارد/عکس

روزهای پایانی آذر ماه سال ۹۶ بود دنیا دختر ۶ ساله ساروی که هیچ چیزی برای غمگین بودن و ناراحتی نداشت تمام زندگیش پُر از درد شد، دردی که مرهمی ندارد.


به گزارش خزرتیترخبر و به نقل از فارس، روزهای پایانی آذر ماه سال ۹۶ بود دختر ۶ ساله ساروی که هیچ چیزی برای غمگین بودن و ناراحتی نداشت تمام زندگیش پُر از درد شد، دردی که مرهمی ندارد.

دنیا در آن زمان ۶ سال بیشتر نداشت ولی زندگی‌اش بوی غم گرفت و در یک چشم بهم زدن تمام چیزهایی که یک دختربچه به آن نیاز دارد را از دست داد.

مگر از آن روز تاکنون دنیا می‌تواند تصویر پدر و مادرش را فراموش کند که به‌دلیل انفجار گاز به هر طرف می‌دویدند، تلاش پدرش برای باز کردن در قفل شده، شکستن پنجره و راهروهای پُرخون از ذهنش حتی برای لحظه‌ای از مقابل چشمانش دور نمی‌شود.

تمام خاطرات دنیا از پدر و مادرش که با خاطره‌ای تلخ و پردرد عجین شد؛ به‌طوری‌که درد زیاد و عمل‌های جراحی پی در پی هم برایش دیگر دردی نداشت و ندارد.

بعد از آن حادثه دنیا عمل‌های جراحی بسیاری را تجربه کرد که انگشتان هم برای شمردن تعداد این عمل‌ها کافی نیست.

سرنوشت این دختربچه به کلی تغییر کرد و بعد از عمل جراحی بسیار و بستری شدن در بیمارستان دنیا به خانه پدربزرگ و مادربزرگ پدری خود رفت و آنان ماندند و عمو و عمه‌هایش و یک دنیا بی‌قراری و دل‌تنگی و اینکه تنها یادگار پسرشان به این روز افتاده است.

تنها دارایی که برایش مانده بود خانه سوخته‌ای بود که هیچ اثری به خانه نداشت گویی هیچگاه کسی در آن زندگی نمی‌کرد.

دنیا امسال کلاس دوم است و طی سال‌های گذشته تنها کارش مرور خاطرات ۶ سال زندگی‌اش با پدر و مادرش است اطرافیانش می‌گویند دنیا هر کاری که می‌کند خاطرات گذشته‌اش را یادآور می‌شود، از غذا خوردن گرفته تا لباس پوشیدن و سایر.

دنیا حتی جلوی آینه نمی‌تواند برود و از آن هراس دارد، از ابتدای امسال به‌دلیل حساسیت پوستی پزشک اجازه پوشیدن لباس مخصوص سوختگی را به دنیا نداد و این موضوع موجب شد گوشت‌های اضافه و تاول‌ها برجستگی‌های صورتش را بپوشانند به‌طوری‌که بینی‌اش از چهره‌اش محو شد.

انگار دنیا با وجود کم سن و سال بودن می‌ترسد نکند خاطراتش را با پدر و مادرش فراموش کند و فقط در حال مرور خاطرات است و با وجود جلسات مشاوره متعدد هنوز مرگ پدر و مادرش را نپذیرفته است، انگار پدر و مادرش زنده هستند و دنیا امکان ندارد یکی از خاطرات پدر و مادرش را فراموش کند.

عمه‌اش می‌گوید دنیا این روزها حتی سر مزار پدر و مادرش هم نمی‌رود، چون از اینکه با خاک مواجه شود می‌ترسد که نکند واقعیت دارد که پدر و مادرش به خاک سپرده شدند.

از دست دادن پدر و مادر برای افراد مسن باورش سخت است چه برسد به دختر بچه کوچکی که چند سال هم از زندگیش نگذشته باشد.

این‌ها تمام مشکلات دنیا نیست، این دختربچه حتی جلوی آینه نمی‌تواند برود و از آن هراس دارد،از ابتدای امسال به‌دلیل حساسیت پوستی پزشک اجازه پوشیدن لباس مخصوص سوختگی را به دنیا نداد و این موضوع موجب شد گوشت‌های اضافه و تاول‌ها برجستگی‌های صورتش را بپوشانند به‌طوری‌که بینی‌اش از چهره‌اش محو شد.

این دختر کودک باوجود سن پایینش در تابستان امسال زیر عمل جراحی رفت که حدود ۶ ساعت طول کشید براساس گفته اطرافیان وضعیت صورتش بهتر شد اما باز هم نتوانست نظر مثبت پزشکش را جلب کند و باز هم عمل جراحی دارد، مگر یک دختربچه چقدر توان دارد که همواره باید به جراحی‌های مختلف فکر کند و پس از آن عفونت و دوران نقاهت و هزاران مشکل دیگر برای خودش و اطرافیانش... .

در این گیر و دار و مشکلات هنوز مشکل تنها دارایی سوخته دنیا حل نشد، باوجود قول‌هایی که داده شد که مبلغ بدهی تسهیلات منزل دنیا ثابت می‌ماند و هیچ تغییری نخواهد کرد، عمه دنیا که تمام مشکلات و مسائل دنیا را پیگیری می‌کند با مراجعه به بانک از وی خواستند مبلغ ۴۱ میلیون تومان واریز کند تا بتواند کارهای بازسازی منزل را آغاز کند و پس از واریز این مبلغ به وی گفته شد ۹۷ میلیون تومان دیگر بدهکار هستید درحالی‌که کل بدهی منزل دنیا ۱۰۰ میلیون تومان بود.

تنها کاری که انجام شد این بوده که از بانک برای پرداخت بدهی تماسی گرفته نمی‌شود و همچنان سود روی سود می‌رود.

از طرف دیگر قرار بود کارهای بازسازی منزل دنیا انجام شود که با رفتن آرام مدیرکل سابق بهزیستی تمام این برنامه‌ریزی‌ها بهم خورد و خانواده دنیا درحال پیگیری ملاقات با مدیرکل جدید هستند که ببینند بالاخره سرنوشت منزل پدری که تنها دارایی دنیا است چه خواهد شد.

خانواده دنیا خیلی امید داشتند اما اکنون وعده‌های داده شده در ارتباط با منزل دنیا به سرانجام نرسیده است.

از این مسائل بگذریم دنیا نه تنها مدتی است جلوی آینه نمی‌رود بلکه حتی به عمه‌اش اجازه عکس گرفتن را نمی‌دهد و می‌گوید اصلاً دوست ندارم که عکسم را در گوشی‌ات ببینم.

این‌ها تنها گوشه‌ای از مشکلات این دختربچه است، مهم‌ترین مشکلش این است هر جایی که حاضر شود تمام نگاه‌ها به سمتش است که او را آزار می‌دهد دوست دارد به آرامش برسد اما تا چه زمانی نمی‌داند.

نام فرستنده :
ایمیل گیرنده :