خزرتیترخبر: در این سال‌ها، ایرانی‌ها سوای آنچه در فرهنگ نامه‌ها و کتب مطالعه کرده و آموخته‌اند، واژه خدمت به دیگران رنگ و بویی از جنس ایرانی به خود گرفته و ما نمی‌دانیم مفهوم واقعی و کاربردی خدمت  را در ادبیات خود جستجو کنیم یا همان مفهومی که در جان و ذهن‌مان رخنه کرده و می‌رود تا به جزیی از فرهنگ این سرزمین تبدیل شود.

خدمت به همنوعان؛ زیباست و ستودنی و آنانی که فکر و ذهن‌شان خدمت و دستگیری از دیگران است، شایسته تجلیل اند.

در تاریخ پر افتخار این سرزمین کهن خادمان بسیاری آمده اند و رفته اند و آنانی که در دفتر ذهن مردمان ایران زمین ثبت و ماندگار شده اند؛ شاید شمارشان بیش از تعداد انگشتان دو دست نباشد؛ لیکن در سال‌های اخیر و شاید دو دهه گذشته با مصادیقی از واژه خدمت مواجه هستیم که ذهن و فکرمان را در هم ریخته و شاید لازم باشد تعاریف و مفاهیم تازه ای از آن بر فرهنگ لغت ذهن‌مان درج و بایگانی کنیم.

در این سالها شمارخادمان و دلسوختگان مردم به قدری افزایش یافته و به منصه ظهور رسیده که تو می‌مانی با این همه سینه سوخته چرا وضعیت این است که می‌بینی!

لازم نیست که ذهن‌مان را مشوش کنیم که چه مصادیقی را برای اثبات گفته‌هایمان بیاوریم تا خدای ناکرده متهم به تشویش اذهان و انگ زنی به خدمتگذاران شویم که عرصه های خدمت به مردم آن قدر وسیع و فراوان است که می مانی از کدامیک شروع کنی؟

دایره نگاهم را از ایران عزیز برگرفته و به دیار مازندران متمرکز می‌کنم تا با شناخت نسبی که به این دیار مومن پرور دارم؛ گفته هایم را آغاز و پایانی نتیجه بخش داشته باشم.

قطعا برگزاری هر انتخاباتی بهانه و فرصت خوبی است تا من و ما با فهرستی از خدمتگذاران قدیمی و جدید آشنا شویم؛ خادمانی که شوق و ذوق خدمت به هموطنان؛ مجنون‌شان کرده و روزگار بر اینان بسیار سخت می‌گذرد!

اینان آمده اند تا ایثارگری کنند و مردم را به سعادت و خوشبختی برسانند همان طور که گذشتگان آمدند و رفتند و مردم به سعادت دست یافتند و همانگونه که خادمانی آمده اند و انشاالله که اهداف‌شان محقق شود و دعای خیر همنوعان بدرقه راه دشوارشان!

انتخابات مجلس یازدهم اگرچه در پایان سال 98 خواهد بود اما ظاهراً در استان مازندران؛ شرایط به گونه ای دیگر است و مقدمات این رخداد مهم سیاسی درحال انجام است؛ در محافل و مجالس و به هر بهانه ای مباحث انتخاباتی شکل می‌گیرد و برخی گروه‌ها و تشکل ها در حال وزن کردن خود نزد افکار عمومی و سبک و سنگین کردن اوضاع هستند.

البته نگارنده این سطور به هیچ وجه مخالف شور و شوق انتخاباتی نیستم اما این که به فاصله 20 ماه تا زمان برگزاری انتخابات، درگیرکردن افکار و اذهان مردم و مسئولان به این موضوع چه مفهومی دارد؛ بهانه و خمیرمایه اصلی نوشتن این مطلب است.

مازندران با حضور استاندارجدید وارد مرحله تازه ای از تحولات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی شده و دغدغه مهم و اصلی نماینده عالی دولت رفع مشکلات استان از طریق همفکری و همراهی تمامی مسئولان و نمایندگان مجلس و آحاد مردم خوب و فهیم است.

مردم آگاه استان با درک شرایط اقتصادی و اجتماعی و سیاسی حضوری فعال در تمامی عرصه‌ها داشته و مسئولان محترم استان در تمامی بخش‌ها وظیفه‌ای بس سنگین و خطیر برعهده دارند تا حرکت لاک پشتی توسعه در استان شتاب لازم را به خود گرفته و از بن بست های خود ساخته و دگر ساخته رهایی پیدا کند.

اگرچه مجلس شورای اسلامی به عنوان نماد و سمبل حضور منتخبان آحاد مردم در مهمترین مرجع تصمیم‌گیری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده و حضور نخبگان استان‌ها و مناطق می‌تواند روند توسعه کشورمان را در عرصه‌های مختلف بهبود بخشد اما چه لزومی دارد که از حالا شور و هیجان انتخاباتی به مردم منتقل شده و خواسته و ناخواسته بخشی از انرژی مسئولان که باید صرف رفع مشکلات و سازندگی استان شود؛ معطوف به حواشی این رخداد شود.

حضور افرادی شایسته و باتجربه در مجلس که بتوانند با تلاش خویش استان مستعد و ثروتمند و درعین حال محروم مازندران را در مسیر سعادت و خوشبختی قراردهند؛ قطعا مورد تایید همه کارشناسان واهل فن بوده و قطعا به هنگام انتخابات دراین باره اعلام نظر خواهیم کرد اما اینکه رئیس فلان نهاد شهری و معاون آن آقای وزیر که هم اکنون درتهران ریاست سازمانی عریض وطویل را برعهده دارد؛ و...مدیرکل و... برای چه منظوری از هم اکنون اسب زین کرده اند تا در خانه ملت ساکن شوند؛ سئوالات و ابهامات بسیاری را در ذهن مخاطب طرح خواهد کرد و مهمترین آنها می‌تواند این سئوال باشد که "آیا خدمت به مردم صرفا با حضور در مجلس" معنی و مفهوم پیدا می کند؟

انتظار می رود دستگاه ها و نهادهای نظارتی در این باره حساسیت به خرج داده و اجازه سوء استفاده را به هر طیف و گروه و جناحی ندهند تا انشاء الله و به همت مسئولان، روند سازندگی در استان دچار هیچگونه مشکل و وقفه ای نشود.

خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خشنود باشی و ما رستگار