چهارشنبه 9 آبان 1397-14:27 کد خبر:63806

مازندران و چالش استانداران:

دعای مازندرانی‌ها برای انتخاب استانداری شایسته/ این‌بار نوبت چه کسی است؟

مازندران با ویژگی‌های منحصر بفرد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، در بی‌ثباتی عالی‌ترین مدیریت ارشد استانی خود نیز دارای ویژگی خاص خود است.


به گزارش تیترامروز به نقل از بلاغ، مازندران که از استان‌های استراتژیک در تولید محصولات راهبردی و دارای منابع غنی انسانی و سرزمینی است و در ایجاد درآمد سرانه ملی نقش اساسی را ایفاء می‌کند، بدلیل ضعف در نظام مدیریتی خود همواره با چالش‌های سیاسی و اجتماعی و بویژه اقتصادی مواجهه بوده و همچنان نیز در این زمینه در حال تحمل خسارات و زیان‌ها است.

استانی با تنوع مدیریت‌ها

از ابتدای انقلاب تاکنون، مازندران 22 استاندار را به خود دیده که برخی از آنان غیر بومی بوده و مدتها وقت خود را صرف شناخت استان و پی بردن به ظرفیت‌های آن نموده و در آستانه اقدام و عمل، جای خود را به دیگری می‌سپرده‌اند. متوسط و معدل عمر مدیریتی هر استاندار در مازندران یک‌سال و هفت ماه بوده و چه بسا استانداری تنها چهار ماه این عنوان را در مازندران با خود داشت.

طبیعی است که با فرض فرصت یک‌سال و هفت ماه برای هر عالی‌ترین مقام مازندران، نمی‌توان از او توقع برنامه‌ریزی بنیادی متناسب با توانمندی‌های منحصربفرد این استان را داشت، ضمن آنکه باید اعتراف کرد که اکثر قریب به اتفاق استانداران مازندران فاقد یک راهبرد در برنامه‌ریزی کلان بوده و در خوشبینانه‌ترین شرائط، اقدام به تشکیل گروه اندیشه‌ورز (اتاق فکر) کرده و پس از هر استاندار، این گروه جای خود را به چهره‌های دیگر، که کمتر ملاک‌های شایستگی در انتخاب آنها مبنا قرار می‌گرفت،می‌سپردند و مردم مازندران چیزی نه از نتائج و ثمرات عملی این گروه‌های اندیشه‌ورز نصیب بردند و نه از استاندار خود.

بلیّه بزرگ در نظام مدیریت مازندران روزمرگی‌ها و امروز را به فردا سپردن‌ها بوده و هست.

دلایل عدم موفقیت استانداران مازندران

شاید یک دلیل آن، بی‌ثباتی و عمر کوتاه مدیریت کلان در این استان باشد، اما نکته اساسی فقدان یک منظومه فکری برای نقدسازی ظرفیت‌ها و فرصت‌های شکوفایی مازندران در برنامه‌های مدون با گام‌های زمان‌بندی مشخص است تا هر استانداری که بیاید خود را مکلف به اجرای آن برنامه‌ها در چهارچوب راهبرد توسعه کلان مازندران بداند و این نقیصه که در سطح کلان کشور نیز مشاهده می‌شود، مازندران را در دستیابی به توسعه پایدار بویژه در عرصه زیرساخت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری محروم ساخته است.

در انتخاب بسیاری از استانداران مازندران ملاک‌های شایستگی جای خود را به روابط خاص سیاسی و جناحی و پیوندهای نامرتبط به توانمندی‌های مدیریتی و صلاحیت‌های فنی می‌سپرد که در کنار فقدان برنامه‌های منبعث از استراتژی‌های رشد و توسعه، چیزی جز محرومیت و فقر را برای این پراستعدادترین استان غنی کشور به ارمغان نیاورد.

چالش‌‌های مدیریتی ویژه مازندران

مازندرانی‌ها معتقدند که برغم استان‌هایی همچون اصفهان، کرمان، یزد و...، شخصیت‌های مدیر بومی این استان بجای آنکه برخوردار از تعاون و دست‌گیری شخصیت‌ها و مدیران هم استانی‌ خود شوند، بعضاً دچار کارشکنی و عیب و ایرادگیری آنان می‌شوند و پایشان در قلاب‌های کمین‌کرده آنها گرفتار می‌شود!

بدین جهت است که مدیران ارشد ملی مازندرانی هیچ‌گاه راضی به پذیرش مسئولیت استانداری استان خود نمی‌شوند و اعتقاد دارند که استاندار غیربومی علی‌رغم همه ضعف‌های شناختی نسبت به ظرفیت‌های اقلیمی و نیروی انسانی این استان، بیشتر امکان کار در مازندران را پیدا می‌کند اگر قادر باشد در این استان بغایت سیاسی تعادل و توازن سیاسی را حفظ کند.

معضل دیگری که تصمیم‌سازان دولت در انتخاب استاندار بومی مازندرانی را وا می‌دارد تا از گزینه غیربومی بهره ببرند، عدم وحدت و انسجام شخصیت‌ها و متنفذین استان و نمایندگان مازندران در مجلس شورای اسلامی بر سر فرد واحد و گرفتار آمدن آنان در تعصبات شهرستانی و  سیاسی است؛ هم آنکه را در جریان انتخاب منطقه آزاد مردم مازندران شاهد بودند که جنگ و جدال‌های شهرستانی در مآل هیچ نصیب مازندران نکرد و یا احداث پالایشگاه در استان!.

با حفظ احترام برای همه استانداران مازندران، که تاکنون در این استان مسئولیت داشته‌اند، باید اعتراف داشت که استانی در تراز مازندران تاکنون نتوانست نوع نگاه سنتی و ناپویای دولت‌ها به سرمایه‌گذاری ملی در بخش‌های زیرساختی صنایع وابسته و پیوسته به کشاورزی، گردشگری دینی و طبیعت‌گردی، شیلات و دریا و...، را بر محور طراوت بخشی به نیروی انسانی جوان آن در راستای ایجاد صنعت اشتغال تغییر دهد و مازندران را از گرفتار شدن به فقر تحمیلی کنونی رهایی بخشد.

مازندران، قربانی بی‌مهری‌ها

نتیجه کوتاهی‌های ملی دولت‌ها و استانداران مازندران، وضعیت ناگواری بر این استان تحمیل شد که در اوج بی‌برنامگی، پایه‌های اقتدار این استان که برخورداری از اراضی مستعد و آب و خاک مناسب است، دستخوش تهدید جدی تبدیل و تغییر شد.

افکار عمومی مازندران هیچ‌گاه فراموش نمی‌کند در هنگامه تجاوز گسترده به اراضی مستعدش، که این اراضی از مولفه‌های اقتدار و مزیت برترش بشمار می‌آید، استانداران و مسئولان مربوطه واقعیت تلخ تخریب و تبدیل اراضی کشاورزی را انکار کرده و می‌کنند و این در شرائطی است که بروز لکه‌های تغییر و تخریب در اراضی بزرگ شالیزاری و تبدیل عنان گسسته زمین‌های کشاورزی به باغ‌ها روز به روز بزرگ‌تر و نگران‌کننده‌تر می‌شود، آنگاه برخی از مسئولان بی‌خیال خبر از گل و بلبل می‌دهند.

غفلت از استعدادهای رنگارنگ و پرتنوّع و زرخیزی مازندران، صفت مشترک بسیاری از استانداران این استان بوده و هست و این نکته را هم نباید فراموش کرد که به‌خصوص فشارها در انتصابات و برگزیده‌شدن افراد ناشایست روی استانداران غیربومی تاثیرگذارتر بوده و این انتصاب‌های ناصواب منشاء بروز بسیاری از ناکارآمدی‌ها بوده و هست.

این‌بار نوبت چه کسی است؟

با اخذ رأی وزارت از سوی مهندس اسلامی به عنوان وزیر راه و شهرسازی، تلاش‌های گسترده و فشرده اصلاح‌طلبان برای نشاندن گزینه خود در پشت میز مسئولیت استانداری مازندران، بالاخره حتی برای مدتی هم که شده حسین‌زادگان توانست سرانجام عنوان سرپرستی استانداری را برای خود بدست آورد و رقبا را تحریض‌تر برای لابی‌گری‌های بعدی کند.

آنچه که برای مردم مازندران و جوانان این خطه فوق‌العاده حائز اهمیت است، انتخاب فردی شایسته و فراجناحی و کاربلد و شایسته‌محور است، کسی که بتواند تنها به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های منابع انسانی و سرزمینی مازندران تکیه کند و با تمرکز بر کارآمدی افراد، اهل باج و خراج دادن به جریان‌های سیاسی نباشد و اجازه ندهد جناح‌ها مسئولیت‌ها را بمثابه گوشت قربانی و غنیمت بین خود تقسیم کنند و به روال زیان‌بار کنونی استان برگه‌‌های جدید ناکامی و سیاهی را بیافزایند.

در این ارتباط شایسته است همه جریان‌های سیاسی با تمسک به تجربه‌های تلخ پیشین یک‌بار هم که شده دست از عصبیت‌های جناحی برداشته و بر محور منافع و مصالح استان و مردم مازندران عزم خود را جزم کرده و انتخاب استانداری لایق و در تراز مازندران را وجهه همت خویش قرار دهند و این تجربه شیرین را پایه تعاملات بعدی برای اعتلاء مازندران و ارتقاء جایگاه مردم غیور این استان بگذارند.

طبیعی است که نمایندگان مردم مازندران در مجلس شورای اسلامی در این وحدت و وفاق نقش خطیری را عهده‌ دارند. بدون تردید فرد شایسته برای این جایگاه نمی‌تواند عنصری جناحی با پیشینه رفتارهای تند سیاسی و تابلودار احزاب و گروه‌های سیاسی باشد، بلکه باید شخصیتی وجیه با دغدغه خدمت به مردم و دارای برنامه‌های مشخص برای بخش‌های مختلف و ظرفیت‌های گوناگون این استان و فرصت‌آفرین برای جوانان غیرتمند و با حمیت مازندرانی باشد.