شنبه 14 مرداد 1396-17:20 کد خبر:44229
بلاغ گزارش میدهد:
هیس مسئولان و نانواها خوابند!/نانواهای مازندران دیگر سحرخیز نیستند
اگر اول صبح برای صرف صبحانه به فکر تهیه نان داغ هستید زودتر از ساعت هفت از خانه خارج نشوید، چون نانواهای مازندران دیگر سحرخیز نیستند.
خزرخبر: قدیمترها که نه، همین چند وقت پیش که نانواییهای بربری تغییر نام نداده بود و در هر محلهای نانوا احترام خاصی برای خودش داشت، به ظاهر همه چیز سرجای خودش بود.
ضربالمثل سحرخیز باش کامروا شوی هم تا حدودی به نانواها هم ارتباط پیدا میکرد.
سحرخیزترین فرد محله نانوا بود، شب زودتر میخوابید که صبح بتواند نان مورد نیاز اهالی محله را از تنور خارج کند، احساس تکلیف میکرد و نگران بود که نکند صبح خواب بماند و همسایه بغل دستی و یا هم محلهاش اول وقت بدون نان بماند.
بیشتر از کسب و کار پول به فکر اعتبار بود، پخت نان سالم و با کیفیت برایش از میلیونها تومان پول بیشتر میارزد، از دور وقتی میشنید که مردم محله از نحوه پخت نانش رضایت دارند برایش کافی بود، البته کاسبیاش هم بد نبود، احترام ویژهای هم برایش قائل میشدند، به دلیل اینکه در حین کار رادیوش روشن بود آخرین خبرها را در اختیار داشت،بماند صفهای طولانی نان هم خودش داستانی بود.
در محلههای شلوغ یکی از اهالی خانه مسئول تهیه نان بود و در خانوادههای که جمعیت بیشتری داشتند به نوبت یکی از بچهها مامور تهیه نان بود.
قرار گرفتن در صف اول نانوایی آن هم کله صبح برای خودش افتخاری به حساب میآمد و جمله سحرخیز باش تا کامروا شوی تا حدودی اینجا خودنمایی میکرد.
دعوا و درگیریهای کودکانه در صف نانوایی هم برای خودش خاطراتی بود و گاهی هم پارتی بازی صدای افرادی که ته صف بودند را در میآورد.
وقتی که نانوا اعلام میکرد ممکن است به نفرات آخر نان نرسد دلشورهای به پا میشد، کیفت مرغوب نان هم باعث صفهای طولانی در برخی از نانواییها میشد.
هر چه بود نان سبوسدار بود که خمیرش به خوبی قوام آمده بود و از جوش شیرین و موارد افزودنی خبری نبود.
بعد از هدفمندی یارانهها نام نانواییهای که بربری میفروختند تغییر کرد و برچسبهای نانوایی سنتی بر سر در مغازه خودنمایی میکند.
هیچ چیزش به سنتیها شبیه نیست، از آرد سبوسدار که خبری نیست.
از سحرخیزی نانواها که خبری نیست، آقا رضا قصاب دیگر خیلی وقت است که نان گرم صبح را در سفر پارچهای خویش ندارد و برخی مواقع مجبور است نان تهیه شده با آرد سفید که گفته میشود سبوس 18 درصد دارد را مصرف کند، دستی به سبیلش میکشد و زیر لب یک چیزی میگوید، وقتی از او میپرسند چه میگویی؟ میگوید امروز هم باید نان شب مونده بخوریم!
همسرش میگوید نانوایی ساعت هشت باز میشود, وقتی از کشتارگاه برگشتی خریدهایت تموم شد ساعت 9 یه دو تا نون هم بخر!
هر طور که نان نگاه میکنید سبوسی حداقل محض رد قسم هم نمیتوان پیدا کرد.
نانواها دیگر سحرخیز نیستند و ساعت هفت صبح هم گاهی پیداشان نمیکنی!
دیگر برای فرمانداریها هم چندان اهمیت ندارد که کدام نانوایی چه وقت چگونه نان درست میکند، آخه فرماندارها هم خودشان صبحها به دلیل اینکه شب گذشته مشغول چک کردن تلگرام و اینستا بودند خواب ماندند و برای خودشان مرخصی ساعتی رد کردند.
اصلا اوضاع یک جوری شده است، معاون فرماندار هم بدتر از رئیسش با بچهمحلههای قدیم یه گروه بازکرده مشغول یادآوری خاطرات و استیکربازی است.
اصلا کلا همه سرشون در فضای مجازی است، حسن آقا نانوا که عمرش رو داد به شما، پس از تقسیم ارث و میراث، نیما صاحب نانوایی شد و دست به روی به مغازه پدرش کشید، به قول امروزیها نان سنتی تهیه میکنه ولی صبح ساعت هشت در مغازه هست، مادرش میگه خدا لعنت کنه باعث بانی فضای مجازی را، بابات خدا بیامرز نگران بود که نکند همسایهها صبح بدون نان بمانند، ساعت چهار صبح تو نانوایی بود، نیما میگه مامان بیخیال همون نان دیشب و بیار صبحونه بخورم میرم در مغازه!
بیخیال شما هم بخوابید، اگه یه موقع هوس نان گرم کردید، همون نون شب مانده را داخل توستر بذارید گرم بشه استفاده کنید، چون نانواها بالاخره آدم هستند و اهل فضای مجازی، هر شب مثل خودت تو این گروههای دورهمی باید جواب دوستاش رو بده و اگه پاسخ نده ناراحت میشن!
حالا یک روز اینترنت قطع شد، این همه قیل و قال و سر صدا نداره، پیگیری کنید فکر کنم مخابرات امروز کارش تموم میشه مشکل نت تو هم حل میشه، تا الان صدای کسی از بابت تغییر ساعت کار نانواییها در نیامد، تو هم بیخیال! خیلی هوس نان گرم کردی میتونی بپری بری سر کمربندی نانهای آقا رضا که شب گذشته پخت کرده و دیشب تا ساعت 12 شب با اینکه مغازهاش باز بود نتونست بفروشه میتونی بخری، رنگ و روش سفید هست، خوب بخور صدات در نیاد، هیس مسئولان بیدار میشن!