خزرتیترخبر: به این تیتر بی شک می توان لقب وحشتناک ترین تیتر هفته ی اخیر رسانه های استان را داد.. اعتیاد را بدون شک می توان بزرگترین معضل هر جامعه ای محسوب  کرد ، چرا فارغ از اینکه خود یک آسیب اجتماعی محسوب می شود که مهمترین و فعال ترین قشر جامعه یعنی جوانان را تحت تاثیر قرار می دهد، درصد زیادی از آسیب های اجتماعی دیگر همچون طلاق ،تن فروشی،قتل، دزدی ،کودک آزاری،  نزاع ،ایدز و بسیاری دیگر ریشه در اعتیاد دارند، به طوری که امروز اعتیاد را نخستین عامل طلاق در مازندران می دانند و از همین روست که دانشمندان و جامعه‌شناسان از این مسئله به زلزله خاموش و بزرگ‌ترین شوک قرن 21 نام می برند.

اگر نخواهیم خودمان را گول بزنیم در همین شهر های مازندران در مدت کمتر از 10 دقیقه میتوان هر نوع ماده مخدر سنتی و صنعتی را یافت، استاني كه در آن شهرهایی وجود دارند که برخی از محلات آن به دلیل وجود خانواده‌های معتاد تبدیل به مخروبه شده است تا حدی که مادری که فرزند دوساله دارد، از طریق پا مواد تزریق می‌کند.

به راستی چرا ؟ متولی این امر در استان کیست ؟جالب تر آن است كه بسیاری از کمپ های ترك اعتياد استان که مطابق ذات وجودی شان باید درجهت کاهش اعتیاد فعال باشند با فروش غیر قانونی متادون و مواد مشابه وضعیت را به مراتب بدتر از گذشته کرده اند.

باز با همه این تفاسیر  آنچه بیش از همه این معضل را بحرانی کرده گسترش دامنه مصرف این مواد درجوامع خاص مانند و جوامع کارگری  و مهمتر از همه جامعه زنان و مادران  از یک سو و  کاهش شدید سن مصرف کنندگان این مواد و کشیده شدن مصرف این مواد به دبیرستان ها از سوی دیگر است،باورش برای هر کسی سخت است که دانش آموزانی که تا دیروز کنار صفحه های کتابش گل میکشید حالا گوشه و کنار کوچه های شهر "گل" می کشد.

از سویی متأسفانه هر روز قبح اعتیاد در میان بانوان استان مازندران کمتر می‌شود و مجالس شادی و قهوه‌خانه‌ها محلی برای دورهمی‌های دسته‌جمعی و استفاده از مشروبات و قلیان‌کشی شده است.

از سویی تبلیغات نادرستی که درباره تاثیر مناسب مصرف شیشه برای بیداری شب امتحان و لاغری شده، سبب افزایش کشش دانشجویان و دختران جوان به سمت استفاده از مواد مخدر شده است.

در کنار این آمارها، معاون پیشگیری اداره کل بهزیستی مازندران نیز به امر افزایش اعتیاد در حوزه بانوان اذعان دارد ومی گوید این نهاد تاکنون اقداماتی در راستای پیشگیری از اعتیاد در مازندران انجام داده است.

اما به راستی علت چیست ؟ برخی گردشگر‌پذیر بودن، مازندران و اینکه این استان محلی برای تفریح و نشاط برخی از افراد شده را علت آثار سوء استعمال موادمخدر در استان می‌داند.

شاید این موضوع نیز بی تاثیر نباشد اما همه میدانیم که برای ریشه کن کردن یک بیماری باید اول عوامل آن را از بین برد، به راستی جوانی که شغل و درگیری ذهنی داشته باشد، از سوی دیگر آگاهی کافی به تبعات سو مصرف این مواد داشته باشد و و دغدغه ای برای کشیده شدن به این سمت و سو نداشته باشد به اعتیاد روی می آورد؟ چرا به جای تلاش برای حذف ماده مخدر برای حذف عوامل گرایش به آن  تلاشی نمی کنیم؟

مصونیت فرهنگی و اجتماعی با ارتقای آموزش ها و آگاهی بخشی محقق می شود و رسانه ها نقش مهمی در این مصونیت بخشی دارند از طرفی نباید از نقش مدارس در این بین غافل شد ، این استان حدود 500 هزار دانش آموز به تحصیل اشتغال دارند و با احتساب اعضای خانواده ، حدود 2 میلیون نفر از جمعیت سه و نیم میلیونی استان استان با این نهاد آموزشی سر و کار دارند و با آگاهی بخشی به این بخش می توان بخش زیادی از این آسیب ها را کاهش داد.

آنچه مسلم است حل معضل اعتیاد هم به اندازه خود آن پیچیده است و عوامل و دستگاه های زیادی در این بحث دخیل هستند که بی شک برای کاهش اثرات اجتماعی این بحران به هماهنگی و مدیریت و برنامه ریزی درست نیاز دارند.