دوشنبه 12 خرداد 1393-23:20 کد خبر:244
صادقعلی رنجبر
لزوم برگزاری کارگاه های آموزشی برای مدیران سفارشی مازندران !
این مهارت ها لازمه های قطعی توفیق مدیران در قبال مسئولیت های محوله است و اگر مدیری فاقد چنین توانایی هایی باشد، قطعاً نمی تواند پابپای تحولات و تغییرات بین المللی پیش رفته و سازمان تحت مدیریتش را از خطر کهنه گی و فرسودگی و عقب افتادگی های ناشی از کندی و فقدان تحول آنلاین نجات دهد...
خزرخبر- در مکاتب معتبر مدیریتی جهان، مدیران را عمدتاً در سه گروه کلّی مدیران عالی، مدیران میانی و مدیران دانی(سرپرستی=عملیاتی) طبقه بندی کرده و حوزه وظایف و اختیارات آنها را بر اساس همین سیدبندی تعیین و ابلاغ می کنند و علاوه بر آن مهارت های متعدد و متنوع مدیریتی را در سه قالب کلّی مهارت های فنی، مهارت های انسانی و مهارت های ادراکی معرفی کرده و در ساماندهی های سازمانی، برای میزان مهارت مدیران در سه طبقه مذکور، اشاره می کنند که مدیران عالی به ۲۰ درصد مهارت های فنی و ۸۰ درصد مهارت های ادراکی، مدیران میانی به ۵۰ درصد مهارت های فنی و مهارت های ادراکی و در نهایت، مدیران دانی و یا همان مدیران سطوح عملیاتی و سرپرستی به ۸۰ درصد مهارت های فنی و ۲۰ درصد مهارت های ادراکی نیاز داشته و در این میان، تنها و تنها مهارت های انسانی اند که همه مدیران در سطوح سه گانه به ۱۰۰ درصد این مهارتها نیازمندند!
مهارت های فنی: دانایی و توانایی انجام وظایف ذاتی سازمان و به عبارتی مهارت کار با فنون و ابزار است که ویژگی بارزش، دستیابی به بالاترین درجه شایستگی و خبرگی در آن می باشد.
مهارت های انسانی: توانایی و قدرت تشخیص برای ایجاد تفاهم و همکاری با دیگران و به عبارتی مهارت کار با افراد در دو حالت درک انگیزه های آنها و تأثیرگذاری بر آنهاست.
مهارتهای ادراکی: توانایی ذهنی برای درک و تجزیه و تحلیل پیچیدگی های سازمان به عنوان یک کل واحد و تعیین راهبردهای درازمدت و آینده نگری در شرایط امروز و به عبارتی کار با مفاهیم و افکار است.
البته مهارت های گسترده دیگری همانند مهارت های تحلیلی، مهارت های تشخیصی و مهارت های سیاسی و نیز مهارت های موردی دیگر مثل مهارت های برنامه ریزی، هدف گذاری، بودجه ریزی، پیش نگری، تصمیم گیری، هماهنگی، یکپارچه سازی، اعتبارآوری، اعتمادسازی، راهگشایی، نظارتی، حمایتی و غیره وجود دارند که طرح مختصر و یا مفصل آنها در این مجال نمی گنجد و ما لاجرم به همین سه مهارت سه گانه اصلی اکتفاء می کنیم.
این مهارت ها لازمه های قطعی توفیق مدیران در قبال مسئولیت های محوله است و اگر مدیری فاقد چنین توانایی هایی باشد، قطعاً نمی تواند پابپای تحولات و تغییرات بین المللی پیش رفته و سازمان تحت مدیریتش را از خطر کهنه گی و فرسودگی و عقب افتادگی های ناشی از کندی و فقدان تحول آنلاین نجات دهد.
سؤال اساسی ما این است که:
۱-تا چه اندازه مدیران مازندران مبتنی بر همین مهارت ها، انتخاب و گمارده شده اند؟
۲-تا چه حدود مدیران مازندران بر اساس همین مهارت ها، هدایت و راهنمایی می شوند؟
۳-تا چه میزان مدیران مازندران طبق همین مهارت ها، نظارت و اصلاح می شوند؟
۴-تا چه اندازه مدیران مازندران به تناسب همین مهارت ها، حمایت و همراهی می شوند؟
۵-تا چه حد مدیران مازندران نسبت به همین مهارت ها، طبقه بندی و درجه بندی می شوند؟
آیا مدیران ارشد توانایی مقاومت در قبال فشارهای غیرمنطقی و چانه زنی های ستادی را دارند و حاضرند حتی به قیمت از دست دادن مقام خویش، مدافع حق و حقیقت مانده و مانع از شکل گیری فجایع مدیریتی، حداقل در محور انتصابات سفارشی افراد ناشی باشند؟!
زبده ترین و جامع ترین کارشناسان و نظریه پردازان مدیریت، مدیریت را بطور همزمان در سه قالب فن و هنر و حرفه نگریسته و بر این اعتقادند که مدیران باید از ویژگی های بارزی همچون خلاقیت و قدرت انطباق موضوع و موقعیت برخوردار بوده و فراتر از تقلید و تلقین، ابتکار عمل را در دست داشته و بهترین انتخاب ها را انجام دهند!
کارآیی و اثربخشی که دو مؤلفه بارز مدیریتی در دو بعد کمی و کبفی اند، این حقیقت را گوشزد می کنند که مدیریت، بالاترین نمونه تحرک همزمان سازمانی در دو سوی سودآوری و به آفرینی است و مدیر فاقد تحرک، همانند زگیلی بدخیم بر سیمای سازمان است که هرگز نمی تواند جایگزین مناسبی برای خال زیبای بهاافزایی باشد که به درستی بر چهره ها متجلی می شود!
فلذاست که هر مدیر در هر عرصه ای که فعال است، بایستی دارای چشم انداز تخصصی مربوط به همان عرصه باشد و بطور نمونه مدیر آموزشی باید دارای فرادید آموزشی و مدیر صنعتی باید صاحب دوراندیشی صنعتی باشد و همین قاعده برای یکایک عرصه ها مصداق دارد و مشخصاً امسال که سال فرهنگ و اقتصاد است، طبعاً اولویت پردازش و چالش انگیزی ما بیش از همه متوجه مدیران عرصه های فرهنگی و اقتصادی است.
راهکارهای روشن و سازنده ما در خصوص نقدهای دلسوزانه ای که در قالب سؤالات طرح شده اند عبارتند از:
الف-ایجاد کارگروههای تخصصی جهت ارزیابی و تحقیق و تفحص عملکرد مدیران
ب-ایجاد سامانه اطلاعاتی و اتوماسیون ارزیابی از طریق کارگروهها و مدیران ارشد ستادی
پ-برنامه ریزی برای گزارش کار روتین مدیران در جلسات عالی استانی
ت-ایجاد نرم افزارهای تخصصی برای مقایسه نقطه ای عملکرد مدیران نسبت به گذشته خود و مدیران گذشته
ث-موظف کردن مدیران در پاسخگویی به رسانه ها به عنوان نمایندگان افکار عمومی
ج-موظف کردن مدیران به تشکیل اتاق فکر و جلسات هم اندیشی با کارشناسان درون و برون سازمانی
چ-انعکاس عملکرد مدیران برای مافوق متبوع، اقظاب و اعاظم استان و شهر جهت تعدیل حمایت ها و مخالفت ها
ح-اولویت بندی عملکردها بر اساس نامگذاری سال و سیاست گذاری روش ها بر مبنای رویکرد سال
خ-پایان همکاری با مدیران ناکارآمد از طریق عزل و استعفاء و یا جابجایی های منطقی بر اساس توانایی ها
د-........
نردیدی وجود ندارد که مازندران یکی از قربانیان همیشگی لابی گری های فشارنده و دخالت های اقطاب قدرت در انتصاب و برکناری بسیاری از مدیران و خنثی بودن نقش دستگاههای اجرایی در این مقوله مهم است و شاید بلحاظ آماری، مازندران رکورددار بیشترین انتصاب اعضای ستادهای انتخاباتی ریاست جمهوری، مجلس و شوراهاست!
بنابر این اگر هم با هزار اما و اگر بپذیریم که ناشی های مستعد، روزی به مدیران توانمند مبدل خواهند شد، اما تبدیل ناکارآمدهای ناتوان و کم استنعداد به مدیران قوی و تأثیرگذار، بیشتر شبیه به یک رؤیاست تا واقعیت و از این نظر ریسک بکارگیری آنها بالاست.
جدای از مؤلفه های متنوع کارآمدی و ناکارآمدی، آنچه که در این یادداشت بطور تخصصی تعقیب می شود، تنها و تنها تست مهارتی مدیران منصوب است که متأسفانه کمتر به آن توجه شده و حتی آزمونی سراسری و استاندارد هم برای داوطلبان و کاندیدهای کرسی های مدیریتی در نظر گرفته نشده تا معدل مهارتی و دانایی و توانایی این نامزدها مشخص و اعلام شود!
به هر حال با گذشت سی و پنجسال از عمر پر برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی، به هیچ وجه پذیرفتنی نیست که ما هنوز در عرصه های مدیریتی، شاهد انتصاب مدیران تازه کار و روش های منسوخ آزمون و خطا باشیم و بسیار شایسته است که مدیران جامعه ما از میان دانایان و توانمندانی برگزیده شوند که دارای طرح و برنامه مدون بوده و پیش ارزیابی های اجرایی برنامه هایشان، موفقیت آنها را تضمین کند!٬
در پایان از مدیران ارشد انتظار می رود که بجای اظهار گله و ابراز کدورت از منتقدان دلسوز، با فراخوان مدیران جهت ترمیم نقاوص و تقویت ضعف ها چاره ای اندیشیده و پس از بازخوردگیری ها و درست آزمایی نسبت به تعیین صحت و سقم انتقادها، با بکارگیری تمامی پتانسیل ها، اقدامات اصلاحی لازم را به عمل آورده و استان را از این حالت آچمز نجات داده و بجای تهدید و تطمیع منتقدان، مشکلات مردم را کیش و مات کنند!
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه